اهداف استراتژیک ، مأموريت را مشخصتر کرده و تعیین مینماید که چگونه میتوان مقاصد بالاتر يعني مأموريت و چشمانداز را محقق ساخت. اهداف، مقاصدي هستند که صندوق در جهت دستیابی به آنها حرکت ميکند. سازمانها براي تامین ماموریتهای متفاوتي به وجود میآیند، بنابراين داراي اهداف متفاوتي نیز هستند.
تعيين اهداف از مهمترين وظايف مديريت بوده و اهداف استراتژیک، راهنماي مديران است تا هرگاه از مسير خارج ميشوند با کمک آنها به مسير اصلی حرکت باز گردند. هدفهاي استراتژیک، بيانگر نتيجههاي مورد انتظار از اجراي استراتژيهاي مشخص ميباشند. بنابراين اهداف استراتژیک از يک طرف با مأموريت و از طرف ديگر با استراتژيها در ارتباط هستند. به طوري که به صورت رهنمودهايي مشخص برای تحقق مأموريت به شمار رفته و به عنوان نتايجي معين در نظر گرفته میشوند که انتظار ميرود، پس از تعيين و اجراي استراتژي به دست آيند. اهداف بايد به گونهای قابل سنجش، واقعي، قابل درک، چالشگر و داراي سلسله مراتب سازماني، تحقق-پذیر بوده و با هدفهاي واحدهاي سازماني سازگار باشند. اهداف در صورتي که به شيوهاي روشن و آشکار تعيين شوند، مسير يا جهت فعاليتها را مشخص مينمايند، موجب همافزايي ميگردند، در امر ارزيابيها کمک شاياني ميکنند، اولويتها را تعيين ميکنند، از ميزان عدماطمينان ميکاهند، تعارض و تضاد را کاهش ميدهند، ديدگاههاي القا شده را تقويت مينمايند و در امر تخصيص منابع و طرح ريزي مشاغل کمک مينمايند.
سطوح وظيفهاي، بخشي و کل سازمان بايد داراي هدفهاي مشخصی باشند. آنها معيارهاي مهمي را در اختیار میگذارند که ميتوان بدان وسيله عملکرد را اندازهگيري نمود و میزان تقرب به چشمانداز را بررسی کرد. در این بخش نتایج تدوین اهداف استراتژیک صندوق آیندهسازارائه شده است. اهداف باید داراي ويژگيهاي ذيل باشند:
- قابل قبول : كاركنان و مديران بايستي اهداف تعيين شده را قبول داشته باشند و آن را عملي بپندارند. بنابراين بايد با كمك آنها اهدافي قابل قبول تعيين شود تا موثر واقع شود.
- انعطافپذير : برای کامیابی در صحنه فعالیت متلاطم و به شدت متغیر امروزي بايد با توجه به الزامات محيطي و نيز با توجه به امكانات خود اهدافي تعيين كند كه از انعطاف لازم جهت اعمال تغييرات ضروري به اقتضاي تحولات محيطي برخوردار باشند.
- قابل اندازهگيري : هدفها بايد قابل اندازهگيري باشند يا به گونهاي باشند كه بتوان آنها را كمي نمود. بنابراين هدفها بايد به روشني و صراحت نتايج را در چارچوب مشخص بيان نمايند. این بدین معنی نیست که در تدوین اهداف استراتژیک میبایست به طور قطع از اعداد استفاده نمود ولی لازم است تا شاخصهایی برای تعیین مقدار آنها معرفی شود.
- برانگيزاننده : اگر بخواهيم در حداقل زمان ممكن (به طور اثربخش) و با صرف حداقل منابع ممكن (به طور كارا) يعني با حداکثر بهرهوري به اهداف دست پيدا كنيم بايد هدفها برانگيزاننده باشند.
- مناسب : اهدافي كه تعيين ميشوند از يك طرف بايد با چشمانداز، ماموريت و از طرف ديگر با شرايط محيطي و دروني سازمان تناسب لازم را داشته باشند و هر هدف بايد گامي به سوي دستيابي به مقاصد بالاتر باشد.
- قابل فهم : تا زمانيكه مدیران و کارکنان مقصدي را نشناسند و ماهيت و ضرورت آن را درك نكنند حاضر نخواهند شد در راستاي آن فعاليتي را انجام دهند. بنابراين اگر مدیریت ارشد بخواهد اهداف، مفيد واقع شوند بايد با مشاركت خود كاركنان، هدفها را به نحوي تعيين كند كه روشن و قابل فهم باشند.
- تحققپذیر : اگر اين تصور در كاركنان و مديران ايجاد شود كه اهداف تعيين شده، غير واقعي و غير قابل دستيافتن هستند، انگيزه خود را براي فعاليت موثر و دستيابي به اهداف از دست داده و مستأصل خواهند شد. بنابراين اهداف سازمان بايد با مشاركت آنان طوري تعيين شوند كه واقعي و دستيافتني به نظر برسند.
- هماهنگ با ساير اهداف : اگر با ديد سيستمي به سازمان، فرايندها و اهداف آن بنگريم، اهداف در صورتي ميتوانند سازمان را به موفقيت رهنمون شوند كه هماهنگي لازم را با ساير فعاليتها و اهداف سازمان داشته باشند. به طوري كه همه در يك راستا و آن هم موفقيت سازمان باشند. بنابراين هر کدام از اهداف سازمان بايد به گونهاي تعيين شوند كه با ساير اهداف سازمان هماهنگ باشد.