در طول ۴۰ سال کار، وقت زیادی را صرف کمک به هزاران فردی کردم که خود را برای بازنشستگی آماده می کردند. برای کارکنان و همسرانشان سمینارهایی در موضوعات درآمد بازنشستگی، بیمه، سبک زندگی و… برگزار می کردیم. فکر می کنم بتوانم بگویم اگر کسی از آن برنامه ها به درستی استفاده کرده باشد، می تواند آمادگی مالی و عاطفی مناسبی برای بازنشستگی داشته باشد.
ریچارد کویین بازنشسته یکی از سازمان های بازنشستگی آمریکا است که در نوشتاری از تجربه های خود در زمان اشتغال و همچنین بازنشستگی می گوید.
در سال ۲۰۱۰، در حالی که از سندرم «می خواهم سرم را به دیوار بکوبم» رنج می بردم، بازنشسته شدم. از آن زمان، با دیدن تجربیات خودم و دیگران، چیزهای زیاد تازه ای درباره بازنشستگی آموخته ام. اینها نکته هایی هستند که می توانم به همه کسانی که در شرف بازنشستگی هستند یادآوری کنم:
- مهم نیست که چقدر برای بازنشستگی آماده اید و حقوق بازنشستگی تان چقدر است؛ همیشه حواستان به پول خواهد بود. به دلایلی، در دوران بازنشستگی همیشه به اینکه اگر رخداد ناگواری پیش بیاید چه باید کرد، فکر می کنیم؛ شاید چون در دوران بازنشستگی دیگر خبری از اضافه کاری نیست و بنابراین درآمد آدم محدود خواهد بود.
- متقاعد شده ام که، در صورت بازنشسته شدن، باید مرتب پس انداز را شارژ کرد. در دوران بازنشستگی نمی توانید بی محابا خرج کنید. این به آن معنی است که در کنار برنامه معمول بازنشستگی تان نیازمند یک منبع پولی جداگانه هستید و در صورتی که ناگزیر به آن دست زدید، باید فورا دوباره آن را شارژ کنید.
- انتقال از دوران اشتغال به بازنشستگی آسان نیست. برای من خیلی سخت بود که زندگی حرفه ای ام را رها کنم. برای مثال به طور متناوب از من دعوت می شد تا در کنفرانس های مختلف سخنرانی کنم و همه جا مورد توجه بودم ولی در چشم بر هم زدنی همه اینها کنار رفتند.
- حفظ سبک زندگی قبلی آن قدرها هم که فکر می کنید، آسان نخواهد بود. من بعد از ۹ سال که از بازنشستگی ام می گذرد توانسته ام تاحدی سبک زندگی قبلی خود را حفظ کنم، آن هم با صرفه جویی از سال ها قبل.
- تورم را نادیده نگیرید. برای بسیاری از افراد هزینه های مربوط به بهداشت و درمان، مالیات و اجاره مهم ترین مسائلی هستند که در ارتباط با تورم باید مورد توجه قرار گیرند. تورم همیشه هست، بنابراین گوشه چشمی هم به آن داشته باشید.
- همه آن دوستان کجا رفتند؟ وقتی برای سال های طولانی با تعداد زیادی از افراد همکار هستید، طوری به نظر می رسد که گویی ارتباط شما با آنها چیزی فراتر از ارتباط کاری است. ولی وقتی بازنشسته می شوید، و اقتدار و اثرگذاری تان را از دست می دهید، به نظر می آید که از آن سیاره کنده شده اید و به جای دیگری افتاده اید. البته دوستان واقعی برایتان می مانند ولی میزان ارزش شما در نظر دیگران تغییر می کند. این اتفاقی است که برای همه می افتد، پس تعجب نکنید.
- انتخاب با شماست. وقتی از کسانی که در شرف بازنشستگی بودند می پرسیدم که برنامه شان چیست، با جواب های معمولی مثل اینکه «می خواهم گلف بازی کنم»، «به ماهیگیری می روم» یا «در اطراف خانه ام گلکاری خواهم کرد» روبرو می شدم. اینها کافی نیستند و نکته مهم اینجاست که به زودی بدون اینکه متوجه شوید سرتان شلوغ خواهد بود. سوال این است که آیا می خواهید سرتان با کاری که دوست دارید شلوغ شود یا نه؟
- وقتتان را با همسرتان تنظیم کنید. وقتی به همسرم اعلام کردم که قصد دارم برای بازنشستگی اقدام کنم، گفت: «باشد، ولی من برنامه زندگی ام را عوض نمی کنم». البته که او برنامه اش را تغییر نداد و نباید هم تغییر می داد. توجه داشته باشید که اگر قرار است ۸ ساعت به ساعاتی که در طول شبانه روز با یک نفر می گذرانید اضافه کنید، باید چیزهایی را تنظیم کنید. پس حتما با همسرتان صحبت کنید.
- انتظار شما برای دوران بعد از بازنشستگی چیست؟ نمی خواهم احساسی رفتار کنم ولی پیش از فارغ التحصیلی از مدرسه یا دانشگاه چشم به راه یافتن یک شغل هستیم. در طول دوران اشتغال انتظار بازنشستگی را می کشیم ولی بعد از بازنشستگی انتظار چه چیزی را می کشیم؟
بسیار خوب، زندگی به این بدی هم نیست. درست است که شنیدن خبر از دست دادن دوستان و همکاران قدیمی آزارمان می دهد ولی زندگی ادامه دارد، پس آرام باشید و از بقیه زندگی تان لذت ببرید.
برگرفته از وبسایت marketwatch.com