دنیا واقعا در حال شبیه شدن به فیلمهای علمی-تخیلی است و البته احتمالا همه چنین حسی ندارند. برای آنهایی که اکنون کمتر از ۲۰ سال دارند و چیزَکی از دنیای فناوری میدانند، ظاهرا همه چیز صرفا در تداوم پیشرفتهای قبلی است و اتفاقی نیفتاده که تعجب برانگیز باشد: اینترنت 4G جایش را به اینترنت 5G میدهد و اینترنت 5G هم ممکن است چند سال دیگر با فناوریِ جدیدتری جایگزین شود.
با این همه، وضعیت برای کسانی که دنیای قبل از اینترنت را هم تجربه کردهاند، تا حدی پیچیدهتر است. برای این دسته از افراد، بسیاری از پیشرفتها در حوزه فناوری، واقعا انقلابی به نظر میرسد.
از طرفی، حالا که صحبت از تراشههای قابل نصب در مغز انسان به میان میآید ( از سوی شرکت Neuralink)؛ شرکتهای مختلف در حالِ ارزانسازیِ سفرهای تجاری به فضا و استقرار انسان روی مریخ هستند (شرکتهای SpaceX و Blue Origin) و راهِ دستیابی به واکسن سرطان هم هموار شده (شرکت BioNTech)، ظاهرا باید در باب پیشرفتهای فناورانه کمتر متعجب شویم.
در این میان اما دستکم یک تلاش فناورانه دیگر هم هست که ممکن است برای همه (جوان و پیر)، شبیه فیلمهای علمی-تخیلی باشد: تلاش برای کوچدادن بخش بزرگی از زندگی انسانها به فضایی کاملا مجازی که قرار است دنیایی به موازات دنیای ما باشد.
عجیب است، نه؟! این تقریبا همان ایده جاهطلبانهای است که «مارک زاکربرگ»، موسس «فیسبوک»، قصد دارد با پروژه جدیدش، «متاورس» به آن برسد. اما «متاورس» چیست و چرا ایدهاش تا این اندازه جاهطلبانه و انقلابی به نظر میرسد؟
نامی که هوشمندانه انتخاب شد
اجازه بدهید از نامگذاری شروع کنیم. چرا «متاورس»؟ «متاورس» (Metaverse) ترکیبی از دو کلمه «Meta» و «Universe» در زبان انگلیسی است، اولی به معنای «فراتر» و دومی به معنای «کیهان» یا «جهان». بنابراین به طور کلی، «متاورس» یعنی «جهان فراتر» یا چیزی شبیه به این.
با این همه، نفس انتخابِ این نام برای پروژه جدید «زاکربرگ»، به شکلی دیگر هم با کلیت کسب و کار این ابرسرمایهدار آمریکایی عجین شده است. «زاکربرگ» چندی پیش، از تغییر نام مجموعه «فیسبوک» به «متا» (Meta) خبر داد، آن هم با لوگویی تغییر شکل یافته که شبیه به علامت «بینهایت» در ریاضیات است.
دلیل تغییر نام این مجموعه، وجود فعالیتهای مختلف عنوان شده که دیگر تحت نام «فیسبوک» امکانپذیر نبوده است. «متا» هم در واقع نام شرکت مادری است که برندهایی مثل «فیسبوک»، «اینستاگرام» و «واتسآپ» را در بر میگیرد، درست همانند شرکت «آلفابت» که شرکت مادر «گوگل» است، اما تقریبا همه ما، نام فرزند را بیش از نام مادر شنیدهایم.
«متاورس» قرار است چه کار کند؟
«متاورس» قرار است ما را به یک دنیای مجازی ببرد، در حالی که بخش بزرگی از ویژگیهای دنیای کنونی ما هم در این دنیای مجازی حفظ شود. مثلا، به جای اینکه هر روز صبح لباس بپوشیم و سوار مترو یا اتوبوس شویم تا به جلسه کاریمان برسیم، «متاورس» میتواند همان جلسه را با همان آدمها برای ما شبیهسازی کند، در حالی که همه در تختخوابهای خودمان هستیم و صرفا در اتاقی شبیه به دفتر واقعی محل کارمان، جلسه گذاشتهایم.
«عینک گوگل» (Google Glass)، ایدهای تقریبا شکستخورده است که حالا «متاورس» قرار است به نحوی از آن استفاده کند. ایده اولیه این بود که کاربر با یک عینک «واقعیت افزوده» (Augmented reality)، یعنی تقریبا چیزی شبیه به پروژه نهچندان موفقِ Google Glass، بتواند کارهای متنوعی انجام دهد، اما این رویاپردازیِ فناورانه قرار نیست در اینجا به پایان برسد. اگر همه چیز آنطور که برنامهریزی شده پیش برود، کاربران «متاورس» (که ممکن است در عمل به معنیِ اکثریت مردم جهان باشد)، قادر خواهند بود یک زندگی کاملا موازی با جهان کنونی را تجربه کنند.
در این جهان جدید، شما میتوانید به صورت مجازی در کنسرت موسیقی حاضر شوید، به دیدن موزهها بروید و با گروههای مختلفی از آدمها از سراسر جهان که علایقی مشابه با شما دارند، معاشرت کنید. مجازیشدن تمام و کمال مدارس و دانشگاهها هم کاملا پیش پا افتاده به نظر میرسند.
و البته، قرار است حسهایی که از این محیطها میگیرید هم نزدیک به واقعیت باشند: مثلا تصور کنید که با نصب هدفونی روی گوشتان و یک عینک «واقعیت افزوده» روی چشمتان، حسهایی کاملا نزدیک به حضور فیزیکی در یک کنسرت روی عرشه یک کشتی قدیمی را تجربه کنید!
«مارک زاکربرگ»، بنیانگذار «فیس بوک»، حالا به دنبال ایده جاهطلبانه «متاورس» است.
منتقل کردن اطلاعاتی نظیر بوی محیط، گرمای خورشید روی عرشه کشتی و حتی همهمه حضور بقیه در نزدیکی کاربر هم چندان دشوار نیست و همین حالا امکاناتی برای شبیهسازی این حسها وجود دارند.
تصور کنید که ممکن است صنعت سریالسازی هم به نقطهای برسد که به جای تماشای سریال، بیننده عملا به داخل فضا و اتمسفر سریال منتقل شود، مثلا در فضایی شبیه به فضای سریال «بازی مرکب»، یا حتی فضاهای فانتزی مشابه سرزمینهای سریال «بازی تاج و تخت»! در مورد کیفیت و گرافیک هم میشود مطمئن بود که خیلی زود، فناوری در زمینه شبیهسازیِ همه چیز به واقعیت، ما را شوکه خواهد کرد!
آیا باید بترسیم؟!
اما این ایده ممکن است تا حدی ترسناک به نظر برسد و به ویژه، محافظهکاران را بترساند: اگر مرز دنیای واقعی و دنیای مجازی مختل بشود، چه اتفاقی میافتد؟
اگر بخواهیم منصف باشیم، این اتفاق همین حالا هم رخ داده است.
آیا مرز دنیای واقعی (حداقل آنگونه که پدربزرگ من ممکن بود آن را بشناسد) و دنیای مجازی (که پدربزرگ من تقریبا هیچ شناختی از آن ندارد)، در این مثال واضح است؟ پاسخ قطعا منفی است. برای پدربزرگ من (که در دهه ۱۳۳۰ خورشیدی یک کشاورز بود)، با غروب خورشید کار تمام میشد و تقریبا امکان نداشت که قبل از طلوع دوباره خورشید کار شروع شود.
ایده «متاورس» قرار نیست ما را بترساند.
اما برای نسل کنونی همه چیز تغییر کرده است: درآمد برخی به دستگاههای استخراج رمزارزی وابسته است که شب و روز کار میکنند؛ نان شبِ برخی هم با «کندلهای بورسی» تامین میشود که در واقع به سهامی در آمریکا یا ژاپن مربوط میشوند و برخی هم برای شرکتهایی برنامهنویسی میکنند که نه فقط در ایران نیستند، که شاید محصول مجازی یا فیزیکیشان هم هرگز برای ایرانیها در دسترس نباشد.
بنابراین به نظر میرسد که جای نگرانی نیست. «متاورس» (و صدها ایدهای که از این پس شاید در موردشان بشنویم)، هر چند بسیار انقلابی هستند، اما قرار نیست دنیای ما را شبیه به دنیای فیلم «ماتریکس» کنند.
برگرفته از وبسایت تجارت نیوز